جدول جو
جدول جو

معنی مالش دادن - جستجوی لغت در جدول جو

مالش دادن
مالیدن، مشت مال دادن، کنایه از تنبیه کردن، برای مثال چنانت دهم مالش از تیغ تیز / که یا مرگ خواهی ز من یا گریز (نظامی۵ - ۸۲۸)
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
فرهنگ فارسی عمید
مالش دادن
مالیدن، جزای عمل بدرا دادن گوشمالی دادن: او را مالش دادم تا دیگر بهیچ مشتهی نکند. چنانت دهم مالش از تیغ تیز که یا مرگ خواهی زمن یا گریز. (نظامی آنند)
فرهنگ لغت هوشیار
مالش دادن
((~. دَ))
مالیدن، تنبیه کردن
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
فرهنگ فارسی معین
مالش دادن
Rub
تصویری از مالش دادن
تصویر مالش دادن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مالش دادن
esfregar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مالش دادن
pocierać
دیکشنری فارسی به لهستانی
مالش دادن
тереть
دیکشنری فارسی به روسی
مالش دادن
терти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مالش دادن
wrijven
دیکشنری فارسی به هلندی
مالش دادن
reiben
دیکشنری فارسی به آلمانی
مالش دادن
frotar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مالش دادن
frotter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مالش دادن
strofinare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مالش دادن
रगड़ना
دیکشنری فارسی به هندی
مالش دادن
ঘষা
دیکشنری فارسی به بنگالی
مالش دادن
menggosok
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مالش دادن
ovuşturmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مالش دادن
문지르다
دیکشنری فارسی به کره ای
مالش دادن
kusugua
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مالش دادن
摩擦
دیکشنری فارسی به چینی
مالش دادن
擦る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مالش دادن
לשפשף
دیکشنری فارسی به عبری
مالش دادن
ถู
دیکشنری فارسی به تایلندی
مالش دادن
فرك
دیکشنری فارسی به عربی
مالش دادن
رگڑنا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پالا دادن
تصویر پالا دادن
پالودن پالاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازش دادن
تصویر سازش دادن
صلح دادن آشتی دادن ایجاد توافق بین دو یا چند تن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهلت دادن
تصویر مهلت دادن
زمان دادن، فرصت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجال دادن
تصویر مجال دادن
فرصت دادن، وقت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سازش دادن
تصویر سازش دادن
آشتی دادن، صلح دادن، هماهنگ ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجال دادن
تصویر مجال دادن
زمان دادن پروا دادن فرصت دادن وقت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
فرمان دادن فرمان دادن: گر مثالم دهد بمعذوری تا بخانه شوم بدستوری... (نظامی. گنجینه گنجوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدال دادن
تصویر مدال دادن
نشان دادن نشان بخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
مولش دادن زنهار دادن زمان دادن اکنون مرا زمان دهید تا باز خانه شوم (تاریخ برامکه) زمان دادن فرصت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالا دادن
تصویر بالا دادن
((دَ))
بزرگ نمودن، بزرگ جلوه دادن
فرهنگ فارسی معین